روز های ترانه و اندوه
روز های ترانه و اندوه

خاطرات یک عشق
 
درباره وبلاگ

 

آخرين نوشته ها

 

نويسندگان

 

پيوند ها

 

آرشيو مطالب

 

پيوندهاي روزانه

 

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 82
بازدید ماه : 164
بازدید کل : 39794
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 34
تعداد آنلاین : 1



 
دوست

خستگی از روز های تکراری  را بهانه کردیم

و به هم سلام گفتیم

اما ای کاش سلام ما از یک رنگ و یک جنس می بود.

نگاهت برایم آشنا نبود اما خواستم که آشنای هم باشیم و تو خیلی  پیش تر از این  مسیر نگاهم را جستجو کرده بودی و چشمان من در حالیکه مست شده از عطر سحر گاهی اجابت و یکرنگی بودند به سوی تو می نگریستند.

آری ای دوست  ای کاش هنوز هم در نوشتن کلمه (دوست) ناتوان و عاجز بودیم  اما برای کویری  شدن آشیانه  دل یکدیگر اینقدر همت نمی کردیم و اکنون از اینکه  در آن برهه  از زمان غرق در فصل غفلت و بی خبری بودم احساس شعف می کنم چرا که حالا انبوه تکه ابرهای  سیاه نفرت  کمتر بر احساس ظریفم حکمرانی می کند و تو بدان که خاموش کردن چشم  های انتظار,شکستن لحظه های شاد و  سد  شدن برای حرف های تازه ی دیگری کار ساده ای نیست که اگر غیر از این بود روزگار نیز فراموش می کرد و آن را در قلب آینه ای خود به یادگار نمی گذاشت.

همه ی شتاب تو برای گفتن یک واژه بود و اکنون من آن واژه را شفاف تر از آنچه که تو می خواستی برایت می نگارم:

                                                                                                 (خدانگهدار)

 




پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, توسط shima