چشم هایم این راه تاریک بی انتها را انتظار میکشد
و دستهایم همچنان بر برگه های خشک بی آرزو ,آرزو حک می کنند
و پاهایم هنوز بر شن های بی حاصل زندگی قدم می گذارند و قلبم هنوز به امید روزنه ی روشنی از عشق پاک می تپد.
هنوز به دنبال چشم های پاکی هستم که بی ریا بودن را در یک تگاه معنا کند.
هنوز تک تک گلبرگهای دلم برای رسیدن شبنمی انتظار می کشند.
هنوز ستاره های امید در چشمه ی زلال دلم می رقصد.
و هنوز به امید رهایی از زندان عشق های ظلمانی ره می پیمایم.
|